مدينه بي علي (ع) هرگز!

اين صحن مدينه بي علي (ع) گويا نيست

ديوار بلند عاشقان حاشا نيست

انکار شده حقيقت محض انگار

بر دست رسول (ص) دست او بالا نيست!

* **

در خاک بقيع دل ندارد راهي

سر برده علي به داخل يک چاهي

فرياد از اين ستوه، اندوه به دل

حتي نبود مجال چندين آهي

* **

حجي که در آن علي (ع) نباشد، حج نيست

نور ازلي جلي نباشد ، حج نيست

هرچند که فبر فاطمه (س) پنهان است

آن آينه منجلي نباشد، حج نيست

* **

قرآن، … قرآن، هزار قرآن، قرآن

با آب طلا، گر ان و ارزان قرآن

با چشم حقيقت علي مي بيني

اينجا سر نيزه هاست آسان، قرآن

* **

آن کوچه ي فاطمه (س) به سند باد رسيد

تا گوش فلک اگر جه فرياد رسيد

بردند هر آنچه را که معمولي بود

اجناس جديد به نرخ آزاد رسيد

* **

انديشه که هيچ ضد غربي نشده

صد شکر که سند باد باربي نشده

شايد که براي طرح تعريض حرم

با کاخ سفيد هيچ لابي نشده

* **

يک روز در اين محله حق حاکم بود

فرمان قبيله ي بني هاشم بود

امروز شيوخ متورم شده اند

نسل اندر نسلشان همه ظالم بود

* **

گويا به سراب ديده بودم خوابي

«ترسم نرسي به کعبه، اي اعرابي»

اکنون که رسيده ام به خوبي ديدم:

ريش بن خبيث بن لچک قلابي

* **

محتاط از آن ها چه سخن ها گفتند

از ياوه ي مفتيان که يکجا مفتند

آهسته برو که گربه شاخت نزند

کوتاه سخن، که گربه ها آشفتند

* **

ديروز اگر صداي شمشيري بود

از گرده ي حمزه ي نفس گيري بود

برخاست صداي رقص شمشير امروز

با کاخ سپيد جرعه ي سيري بود

* **

در مکه، مدينه فوج مردم شده اند

آن ها که فريبنده ي گندم شده اند

گشتيم و خريديم و نديديم هنوز

سلمان و ابوذر و علي (ع) گم شده اند

* **

عمّار بيا ، ميثم تمّار بيا

بي حد شده اينجا همه آزار، بيا

در پيچ و خم کوچه ي دل گم شده ايم

بوديم که پيوسته سر کار بيا

* **

يکبار دگر حلول کن از غار امشب

برچين خليقه هاي بسيار امشب

اين صفحه ي تاريخ چه تاريک شده

روشن تر کن زمينه ي تار امشب

هیچ نظری هنوز ثبت نشده است
نظرات مطلب بسته است.